دلم گرم است
ای دریای وسیع
ای کوه بلند
من ایستاده ام
ابی ترازدریا
قائم ترازکوه
مراببینید
من گمشده ام رایافته ام
حس کرده ام
من خدایم رادارم
نه از زوزه ی گرگ میهراسم
نه ازغرش شیر
چشم هایم راشسته ام
جوردیگردیده ام
من کودک نوپای دلم راتاعرش میبرم
اری سهراب
تاشقایق هست زندگی میکنم
اخوان مراببین دیگرسردنیست
گرم شده ام
این روزها
هوای دلم رابس جوانمردانه گرم کرده است...
چطوربود؟؟؟؟؟؟؟
نظرات شما عزیزان:
خیلی خوب بود...خصوصا از این قسمتش خوشم اومد:
اخوان مراببین دیگرسردنیست
گرم شده ام
این روزها
هوای دلم رابس جوانمردانه گرم کرده است...
آخه من عاشق این شعر اخوان ثالثم....
پاسخ:من این شعر رو کامل نشنیدم قبلایه جا این تیکه روشنیده بودم که هوابس ناجوانمردانه سرداست بعدمعلم هندسمون شیرازیه ماکه زمستون خودمون پیشمون سرده اون گرمش بود من تقریباکناردربودم نگام کردوگف هوابس ناجوانمردانه گرم است ویه چشمک زدمنم پاشدم رفتم دروبازکردم و1ماه همش همینوتودلم میگفتم اخرش چرت وپرت زدمشون سرهم شعری دراومدتوش
اخوان مراببین دیگرسردنیست
گرم شده ام
این روزها
هوای دلم رابس جوانمردانه گرم کرده است...
آخه من عاشق این شعر اخوان ثالثم....
پاسخ:من این شعر رو کامل نشنیدم قبلایه جا این تیکه روشنیده بودم که هوابس ناجوانمردانه سرداست بعدمعلم هندسمون شیرازیه ماکه زمستون خودمون پیشمون سرده اون گرمش بود من تقریباکناردربودم نگام کردوگف هوابس ناجوانمردانه گرم است ویه چشمک زدمنم پاشدم رفتم دروبازکردم و1ماه همش همینوتودلم میگفتم اخرش چرت وپرت زدمشون سرهم شعری دراومدتوش
فاطمه 

ساعت17:14---6 دی 1391
زندگی باید کرد
گاه بایک گل سرخ گاه با یک دل تنگ
گاه باید رویید در پس این باران
گاه بارد خندید برغمی بی پایان....!!!
گاه بایک گل سرخ گاه با یک دل تنگ
گاه باید رویید در پس این باران
گاه بارد خندید برغمی بی پایان....!!!
وااااااااااااااااااااااااااااا اااااااااای.خیلی خوشگل بود. احساساتم داره فوران میشه.....
پاسخ:فوران کن اجی عقده نکنی رشدت متوقف شی گلم
m 

ساعت13:20---3 دی 1391
انـصـــاف نـیـست کــه دنـیــا آنـقــدر کـوچـک بـاشد
کــه آدم هــای تـکـراری را روزی صــد بــار بــبـیـنــی
و آنـقــدر بـزرگ بــاشـد کــه نـتــوانـی آن کـسـی
را کـه دلـت مـیـخواهـــد،حــتــی یـِک بــار بـبــیـنــــی...!!
زيبا بود مانند خودت
پاسخ:بازم بگم؟میدونم چپکی بود.اینو نصفه شب بلغورکردم صبح پاشدم نوشتمش روکاغذ
کــه آدم هــای تـکـراری را روزی صــد بــار بــبـیـنــی
و آنـقــدر بـزرگ بــاشـد کــه نـتــوانـی آن کـسـی
را کـه دلـت مـیـخواهـــد،حــتــی یـِک بــار بـبــیـنــــی...!!
زيبا بود مانند خودت
پاسخ:بازم بگم؟میدونم چپکی بود.اینو نصفه شب بلغورکردم صبح پاشدم نوشتمش روکاغذ
+ نوشته شده در یک شنبه 3 دی 1391برچسب:دلم گرم است,شعر,شعرعاشقانه,شعرامیدواری,عکس زیبا,عطرباران, ساعت 13:4 توسط dina
|